متاتنيوز- چنین مینماید که میراثفرهنگی دارای نماینده یا نمایندگانی نیست که از وزن اجتماعی کافی برخوردار باشند و بتوانند خواستههای کنشگران این حوزه را در سطوح بالای دولت مطرح کنند.
دکتر حسن روحانی، بار دیگر به ریاستجمهوری
اسلامی ایران برگزیده شد. آنها که با حوزه میراثفرهنگی آشنایی دارند، میدانند که
اکثر کنشگران این حوزه ازنظر گرایشهای فکری و خاستگاههای اجتماعی متمایل به انتخاب
دوباره آقای روحانی بودند و رأی خود را به نفع او به صندوق انداختند؛ اما همین افراد
وقتی به کارنامه دولت آقای روحانی در حوزه میراثفرهنگی مینگرند، حق دارند که دلسرد
باشند: بیثباتترین بخش دولت با سه رییس طی کمتر از چهار سال که دستکم دو تای آخری
صاحب هیچ دانش و تجربهای در حوزه میراث فرهنگی نبودهاند. (و البته در دو حوزه گردشگری
و صنایعدستی)
شاید بتوان از دولت گلایه کرد که توجه کافی
به میراثفرهنگی نداشته است اما اگر بیمهری تاریخی به حوزه فرهنگ در همه دولتها را
درنظر بگیریم و دلمشغولیها و دشواریهای پیش روی رییسجمهور در حوزههای بحرانی مانند
اقتصاد و سیاست خارجی را به حساب آوریم، آنگاه به این پرسش میرسیم که فارغ از میزان
توجه دولت به میراثفرهنگی، آیا کنشگران این حوزه توانستهاند اهمیت و ضرورت تغییر
رویکرد و دگردیسی سازمانی در حوزه میراثفرهنگی را به دولت منتخب خود گوشزد کنند و
بخشی از توجه و انرژی دولت را به این سمت سوق دهند؟
چنین مینماید که میراثفرهنگی دارای نماینده
یا نمایندگانی نیست که از وزن اجتماعی کافی برخوردار باشند و بتوانند خواستههای کنشگران
این حوزه را در سطوح بالای دولت مطرح کنند. چراکه؛
- نهادهای مدنی در این حوزه بسیار نحیف
هستند و از مرحله رشد جنینی فراتر نرفتهاند.
- شبکه رسانهای میراثفرهنگی که تا نیمه
دهه 1380 به تعیّن نسبی رسیده بود، به دلایلی که بحث جداگانهای را میطلبد، تا مرز فروپاشی پیش رفته و به فعالیت پراکنده معدودی از خبرنگاران
دغدغهمند، محدود شده است.
-
بسیاری از سرمایههای اجتماعی حوزه میراثفرهنگی بر اثر دعواهای درونخانوادگی
به حاشیه رانده شده یا به انزوای خودخواسته تن سپردهاند.
- معدود کسانی که میتوانند نماینده میراثفرهنگی
در حاکمیت باشند و تا حدودی نیز در این مقام به رسمیت شناخته شدهاند، یا انگیزه کافی
برای طرح مطالبات موجود را ندارند یا بر اثر عملکردی که در سالهای اخیر داشتهاند،
مانند گذشته مورد اجماع نیستند و شکاف عمیقی بین آنان و نسلهای جوانتر فعال در حوزه
میراثفرهنگی بوجود آمده است.
- میراثفرهنگی نه تنها نماینده، بلکه حتی
چهرههای شناخته شده محبوب و مردمی نیز ندارد و این بیشک به سبب مقاومت هستههای سخت
نسل پیشین برای حفظ موقعیت کنونی و جلوگیری از رشد طبیعی نسل جدید در قامت یک رقیب
است.
در چنین شرایطی، میراثفرهنگی دچار ضعف
حاصل از چالشهای درونی دامنهدار شده است. نتیجه طبیعی این وضعیت، چیزی نیست جز تعیین
تکلیف سازمان میراثفرهنگی در جایی خارج از حوزه میراثفرهنگی، بدون درنظر گرفتن تمایلات
کنشگران و صاحبنظران این حوزه. با این وصف، تداوم وضع موجود، متصورترین چشمانداز
میراثفرهنگی در دولت دوازدهم است.
پیشنیاز تغییر این چشمانداز اما، جمعبندی
مطالبات کنشگران میراثفرهنگی و انتقال آن به سطوح بالای دولت است. این مطالبات باید
توسط کسی یا کسانی مطرح شود که اولا مورد اجماع اهالی این حوزه باشند؛ ثانیا منافع
عام میراثفرهنگی را بر منافع فردی و گروهی مرجح بدانند، ثالثا بهطور واقعی (و نه
ظاهری) خواستار تغییر وضع موجود باشند؛ و رابعا انگیزه و جسارت لازم برای مطالبهگری
را داشته باشند یا به عبارت دیگر، درگیر تعاملات و بدهبستانهای محدودیتزا نشده باشند.
در واقع، شاید بهتر باشد بهجای یک شخص یا شمار معدودی از اشخاص، یک جریان پویای فرهنگی-
اجتماعی چنین مسؤولیتی را برعهده بگیرد و از طریق کانالهای ارتباطی جدیدی که در اختیار
قرار گرفته – و دولت کنونی نقش تحسین برانگیزی در حفظ و توسعه آنها داشته است – پیام
میراثفرهنگی را به گوش رییسجمهور محترم برساند.
منبع: ايلنا