شنبه 20 بهمن 1403 , 44 : 11
متات نیوز

ضرورت تعامل سازمان اوقاف با میراث فرهنگی

تاریخ انتشار : دوشنبه 19 تير 1396 , 27 : 14
تعداد بازدید : 662

متات‌نيوز- میراث فرهنگی فقط بناها و اشیای تاریخی نیست. میراث فرهنگی در چند دهه اخیر، ابعاد نوین و گسترده‌ای از میراث فرهنگی شناخته شده است. مفهوم نوین میراث فرهنگی، علاوه بر آثار تاریخی منقول و غیرمنقول، شامل میراث فرهنگی ناملموس (مانند سنت‌ها، تجلیات زندگی، دانش‌ها و مهارت‌ها)، میراث مستند، میراث طبیعی، میراث زمین‌شناسی، و ژئوپارک هم می‌شود. همه مصادیق گفته‌شده را ذیل مفهوم «میراث فرهنگی و طبیعی» می‌توان قرار داد. موارد برشمرده شده در پیوستگی با یکدیگر پدید آمده، تکوین یافته و باقی مانده‌اند. مثلاً قنات قصبه گناباد، یک اثر تاریخی است که بیش از دوهزار سال قدمت دارد. این قنات اثر مهندسی پیچیده و دقیقی است. بانیان این قنات، برای غلبه بر کم آبی و مدیریت آب، چنین سازه کارآمدی پدید آورده‌اند که با گذشت بیش از دو هزارسال، هنوز رگِ حیات گناباد محسوب می‌شود. این اثر محصول خرد و هوشمندی بانیان و دست‌اندرکارانش است؛ خرد و هوشمندی که به اقلیم‌شناسی، مردم‌شناسی، علوم و فنون، تجارب، اقتصاد و مالکیت، شیوه‌های مدیریت و نگهداری تکیه داشته است.

امروز اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان، پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی را وظیفه خود می‌دانند و برای انجام این وظیفه، قوانین و تشکیلاتِ متناسبی ایجاد کرده‌اند. ارزش و اهمیت بسیاری از آثار تاریخی ـ فرهنگی ملموس و ناملموس و میراث طبیعی به حدی است که نه تنها کشورها، بلکه جامعه جهانی خود را موظف به حفظ و حراست از آن می‌داند. سازمان آموزشی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) برای پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی جهانی، قطعنامه‌ها، برنامه‌ها و توصیه‌نامه‌ها و نهادهای متعدد و مؤثری برای پاسداری و حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی پدید آورده است. علی‌رغم نظریه‌ها، قوانین و تشکیلات ملی و بین‌المللی، کماکان مانند چند دهه گذشته، حوزه‌ها و مفاهیم میراث فرهنگی و طبیعی به صورت جداگانه و با کم توجهی به حوزه‌ها و ابعاد دیگر میراث حمایت، حراست و مدیریت می‌شود. حال اینکه اساساً این آثار در ارتباط ناگسستنی با دیگر حوزه‌ها و میراث فرهنگی و طبیعی پدید آمده و چنین به نظر می‌آید که حمایت و پاسداری از این آثار نیز نمی‌تواند بدون ارتباط و بهره‌مندی از دیگر حوزه‌های میراث فرهنگی و طبیعی قرین توفیق گردد.

برخی از تأسیسات تاریخی که همچنان به صورت سنتی مدیریت و نگهداری می‌شود، پیوستگی طبیعی میراث فرهنگی ملموس و ناملموس و طبیعت دیده می‌شود. فی‌الواقع کلید ماندگاری این گونه مؤسسات همان پیوستگی میان حوزه‌های ذی‌مدخل است. وقف، نمونه بارز این قبیل تأسیسات است. وقف نهادی حقوقی و زنده است که قدمت آن در ایران به قبل از اسلام باز می‌گردد. وقف و نهادهای مشابه آن در دیگر کشورها نیز وجود داشته و دارد. در وقف، احدی از آحاد جامعه مال خود را وقف می‌کند و منافع آن را در جهت خیری به مصرف می‌رساند. وقف با نیت ماندگاری ابدی ایجاد می‌شود، اما مانند هر مؤسسه اجتماعی دیگری بقا و زوال دارد. بقا و دوام وقف به عوامل متعددی بستگی دارد. برای دوام وقف و استمرار نیت واقف در گذر زمان، سازوکار دقیقی به وجود آمده است. در این سازوکار، افراد و اموال و امور و اعمال در پیوندی ناگسستنی هستند و هرگاه یکی از این ارکان وقف حذف یا دچار خلل شود کل وقف رو به زوال می‌نهد. وقف و همه ارکان و لواحقش با هم یک مؤسسه را تشکیل می‌دهد و از میان رفتن یا آسیب‌دیدن هر یک از ارکان و اجزای آن به خرابی و زوال وقف منجر می‌شود.

میراث وقف امروز بخش قابل توجهی از میراث فرهنگی ایران است. میراث وقف شامل موقوفات تاریخی، آداب و رسوم و آئین‌های وقف، وقف‌نامه‌ها (اسناد وقف)، فقه و حقوق وقف، تشکیلات اداره وقف است. میراث وقف در ایران ـ که جزیی از میراث فرهنگی است ـ از یک سو طبق سازوکار سنتی وقف و از سوی دیگر متأثر از قواعد و ضوابط میراث فرهنگی اداره می‌شود. امروزه سرنوشت موقوفاتِ تاریخی، متأثر از الزامات و اقتضائات دو نظام «وقف» و «میراث فرهنگی» است. به عبارتی در مدیریت موقوفات تاریخی، شروط و مقررات این دو نظام چنان به هم بافته شده که نادیده گرفتن یکی از ملاحظات دو نظام مذکور، مدیریت و نگهداری موقوفاتِ تاریخی را دچار چالش خواهد کرد و حتی در مواردی موجب بروز خسارت‌هایی جبران‌ناپذیر می‌شود؛ از این رو برای پاسداری از میراث فرهنگی یا دست کم برای پاسداری از میراث وقف، گفت‌و‌گو و همکاری دو نظامِ «وقف» و «میراث فرهنگی» ضروری است.

وقف، امری حقوقی است و تکلیف و سرنوشت همه چیز در آن روشن و وظایف و تکالیف هر کس در آن معین و مشخص است. در نهاد وقف، اموال و امور به نحوی تدبیر می‌شود که این نهاد خودکفا باشد. این موضوع در مدیریت میراث فرهنگی از اهمیت بسزایی برخوردار است و می‌تواند الگوی مناسبی برای این حل مسائل اقتصادی این آثار و رهانیدن آنها از بند بودجه‌های دولتی به حساب آید.

وقف، سازوکاری محافظت‌محور است؛ البته محافظت در وقف مراتبی دارد. می‌­توان گفت نخستین فایده تنظیم سند وقف ثبت و ضبط شروط واقف و تمهیداتی برای حفظ مندرجات آن است. ابعاد محافظت در وقف از حفظ نام واقف آغاز و ابعاد دیگری از قبیل حفظ مال (مالکیت)، تولیت، انتفاع، مصارف، کارکرد و هرآن چیزی که در تحقق نیت واقف نقش دارد را در بر می‌گیرد.

پایان کلام این که وقف استعدادهای قابل توجهی برای برای پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی دارد؛ با این حال وقف، متکفل حفظ اصالت‌ها و ارزش‌های تاریخی و فرهنگی نیست. در نظام وقف، حفظ و نگهداری موقوفات و اجزا و ارکان وقف، بیشتر ناظر بر استمرار انتفاع است. اما با این حال ضروری است که در صیانت از میراث فرهنگی از سازوکار دقیق و سنجیده و تجارب طولانی وقف استفاده شود.

منبع: روزنامه ايران